"حالم"خوبه...اما "گذشتم" درد میکنه...!!!

نشانی ام عوض نشده

هنوز در همین خانه ام

فقط دیگر ...

زندگی نمیکنم...!!!

درد دارد

وقتی چیزی را کسر میکنی که

با وجودت جمع بسته ای...!

همه مرا به خنده های با صدا میشناسند!

ولی این بالش بیچاره به گریه های بی صدا...

مهم نیست بزرگ باشی یا کوچک!

مهم این است که آنقدر مرد باشی که پای حرفت بایستی

وگرنه دهان هر نامردی بوی "دوستت دارم"میدهد....!

با تو هنوز زیر بارانم!

چتر برای چه؟...

خیال که خیس نمیشود...

دیگر تنها نیستم!

مدتیست در تو با خودم زندگی میکنم...

از سالها تقویم می ماند!

و از من استخوانهایی که روزی تو را دوست داشتند...

وقتی چشمانم را روی هم میگذارم

خواب مرا نمیبرد

تو را می آورد

از میان فرسنگها فاصله...!

ساده میخندی و دلم سخت زیرو رو میشود!